بخش وبلاگ

هدیه صلوات آنلاین به امام مهدی (عج)
هدیه صلوات

بخش وبلاگ

«یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ (1) قُمْ فَأَنْذِرْ (2) وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ (3) وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ (4)؛ ای روپوش به خود کشیده! برخیز و انذار کن و پروردگارت را تکبیر بگو و لباست را از هر آلودگی پاک کن» (مدثر، 1 الی 4)

{این کتاب را به طلبه ها و در مرحله بعد کسانی که دغدغه تبلیغی دارند پیشنهاد میکنم}

کار تبلیغی یکی از اصلی ترین وظایف یک طلبه هست. برای تبلیغ صرف داشتن محتوا کافی نیست (لازم هست ولی کافی نیست). باید بدانیم این متحوا را با چه روش، بیان، قالب و... ای بیان کنیم و هم اینکه در چه مکان، زمان و ... ای منتشر کنیم. این کتاب با بیان و قلم زیبای جناب حسین سلیمانی به بررسی امکانات و قدرت فضای مجازی با رویکرد تبلیغی می پردازد. در این کتاب جناب سلیمانی ابتدا به بررسی ضرورت کار تبلیغی در فضای مجازی با محوریّت آیات و روایات می پردازد و در ادامه راه های تقویّت دانش و مهارت استفاده از اینترنت را بیان می کنند. پس از آن به مطالب اصلی می پردازند یعنی اصول و قوانین فعالیّت در فضای مجازی، مکان های مناسب برای فعالیّت تبلیغی در فضای مجازی، آشنایی با زبان و ادبیات حاکم بر فضای مجازی (یعنی با چه بیان و چه محتوایی با مخاطب ارتباط برقرار کنیم) و... .

از عظمت و قدرت فضای مجازی برای انتقال حرف ها کسی بی اطلاع نیست ولی خود مصنّف مثال جالبی را بیان می کنند که فکر می کنم بیانش خالی از لطف نباشد. ایشان در صفحه 18 و 19 کتاب می فرمایند:

«فرض کنید می خواهیم کتابی چاپ کنیم. اگر بخواهیم ناشر خاصی کتاب ما را چاپ کند، باید با آن ناشر هماهنگ کنیم و او پس از تأیید کتاب ما، با ما قرارداد ببندد. وقتی قرارداد بسته شد، ناشر طبق متن قرار داد به ما فرصت می دهد تا اثر را بنویسیم. وقتی نوشته ما آماده شد، باید آن را به ناشر تحویل دهیم. ناشر بعد از بازبینی و تایید نهایی، آن را به ویراستار می دهد. اگر خوش شانس باشیم، طراحی جلد و صفحه آرایی به سرعت انجام می شود و کتاب ما راهی ارشاد می شود برای گرفتن مجوز. مجوز که صادر شد، فهرست نویسی می شود و می رود برای چاپ! از چاپخانه که بیرون آمد، ناشر آن را به دفاتر فروش و نشر می فرستند. اگر بخت با ما یار باشد، فردی از آنجا می گذرد و از کتاب خوشش می آید و آن را می خرد و می برد که بخواند!

خسته شدید؟ تازه برده است که بخواند. معلوم نیست چه زمانی بخواند! شاید اصلاً کتاب را نخواند! ...

حالا شما پای اینترنت هستید. چیزی به ذهنتان رسیده است، مطلبتان را می نویسید و با فشار دادن یک کلید، مطلب شما در اینترنت قرار می گیرد و دیگران می توانند آن را بخوانند. به همین سادگی. بدون ناشر، بدون ویراستار، بدون طراحی و صفحه آرایی، بدون فهرست نویسی و حتی بدون مجوز!»

  • مدیر وبلاگ

با روی سیاه، با گریه و آه / از راه اومدم، با بار گناه

نماهنگ «با روی سیاه» با نوای مداح بزرگوار محمود کریمی، در ادامه برای دانلود قرار داده شده است.

# بخش دانلود:

 

  • مدیر وبلاگ

گاهی در توجیه کارهایمان می گوییم: «اکثر مردم همین کار رو می کنن»؛ ولی:

اگر به کلمه «اکثرالناس» در قرآن نگاه کنیم خواهیم دید:

– لَا یَعْلَمُونَ (نمی دانند) (غافر، 57) (روم، 30) و ...

– لَا یَشْکُرُونَ (شکر گذاری نمی کنند) (بقره، 243) (غافر، 61) و...

– لَا یُؤْمِنُونَ (ایمان نمی آورند) (غافر، 59) (رعد، 1) و...

و اگر کلمه «اکثرهم» را بنگریم:

– فَاسِقُونَ (فاسق هستند) (توبه، 8) (آل عمران، 110) و...

– یَجْهَلُونَ (جهل می ورزند) (انعام، 111)

– مُعْرِضُونَ (روی برگردانند) (انبیاء، 24)

– لَا یَعْقِلُونَ (اندیشه نمی کنند) (عنکبوت، 63) (مائده، 103) و...

– لَا یَسْمَعُونَ (نمی شنوند) (فصلت، 4)

«بندگاه صالح» از «افراد قلیل و اندک» می باشند که خداوند فرموده است:

– وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ (اندکی از بندگانم سپاسگزارند) (سبأ، 13)

– وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ (و همراه او جز عده ای قلیل ایمان نیاوردند) (هود، 40)

– ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَقَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ (گروه کثیری از امت های نخست هستند و گروه اندکی از امت آخرین) (واقعه، 13 و 14)

زیاد بودن” معیار حق بود نیست

  • مدیر وبلاگ

  با چند تا رفقا قرار گذاشتیم یک شب جلسه ای تشکیل بدیم و هر کس هر عیبی درباره دیگری می داند {به نیّت اصلاح} به او بگوید. بالاخره رفیق اگر رفاقت نکند به چه دردی می خورد؟ امام صادق علیه السلام می فرمایند: «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی؛ دوست داشتنى ترینِ دوستان من، کسى است که عیب هایم را به من هدیه دهد» (الکافی، ج2، ص639). این جلسه الحمدلله انجام شد و بنده از بعضی عیب ها که به شدّت ازشون غافل بودم آگاه شدم.

البته شاید برایتان سوال شود که «وقتی خودمان عیبمان را می دانیم چرا دیگری به ما بگوید؟». من هم قبلاً با شما نسبتاً موافق بودم ولی بعد ها فهمیدم یک سری عیب ها هست که به هر دلیلی ازشون غافل هستم. قطعاً تا به حال تجربه کرده اید که پدر، همسر، خواهر یا ... تان کاری را انجام می دهد که شما به شدّت از آن ناراحت می شوید ولی او که روحش هم خبر ندارد بارها و بارها آن را تکرار می کند. خب اگر بشود خیلی محترمانه این را به او گوشزد کنیم به نظر شما زندگی کنار یکدیگر را راحت تر و شیرین تر نمی کند؟ ان شاء الله هم زندگی شیرین تر می شود و هم اینکه در روز موعود سبک بار تر خواهیم بود {به شرطی که دغدغه رفع کردن عیب ها وجود داشته باشد}.

(مهم) البته به شدّت حواستان را جمع کنید که بعضی عیب ها را ابداً نباید در جمع به او بگویید. توصیه بنده این هست که این جلسات را دو نفره تشکیل بدید تا خدای نکرده شخص مخاطب از افشا شدن عیبش در جمع خجالت زده نشود.

خدایا توفیق برطرف کردن عیب هایمان را به ما بده

  • مدیر وبلاگ

نمی دانم، نمی دانم، نمی دانم، ... . هر چه این کلمه را با خودم تکرار می کنم سختی ای در بیانش پیدا نمی کنم. به نظر شما علّت اینکه اکثر مردم نمی توانند بگویند نمی دانم چیست؟ جلوی چشم خود من یک شخص از شخص دیگر سوال اعتقادی می پرسد و با اینکه من می دانم آن شخصِ مخاطب در این زمینه هیچ تخصصی ندارد با این حال به جای گفتن نمی دانم، شروع می کند به گفتن هر آنچه که به ذهنش می رسد؛ هر چند نه ربطی به سوالِ سوال کننده دارد و نه او را قانع می کند. به قول دوستانِ طلبه فعل بافتن را صرف می کند.

کسی که سوال می کند قاعدتاً حواسش هست که از افراد مذهبی سوال کند، و درد من هم همین هست که چرا همین افراد مذهبی سخت شان است بگویند نمی دانم. اگر این جوانِ شبهه دار، بی منطقی و بی محتوا بودن جواب این آقا را پای اسلام بگذارد و راهش را به سمت دیگری کج کند به نظر شما روز قیامت آن فرد مذهبی مسئول نخواهد بود؟ خب جوان هم حق دارد. دوران نو جوانی و جوانی خودتان را به یاد بیاورید؛ اگر از یک روحانی شبهه ای می پرسیدید و او جواب را نمی دانست ولی به جای گفتن نمی دانم، شروع می کرد به گفتن حرف های صد من یک غاز، شما اولین چیزی که به ذهنتان می آمد این بود که روحانی بی سوادی است یا می گفتید این چه دین بی منطقی است؟

بنده به عنوان کسی که در یک جمع مذهبی بزرگ شده ام، با همه کوچکی ام می خواهم نصیحی کنم و آن اینکه به شدّت حواستان را جمع کنید، بسیاری از کسانی که ادّعای علم می کنند هیچ رنگ و بویی از آن ندارند ولو عمامه به سر باشند.

✓ یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (168) إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (169) (سوره بقره)

ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست. (168) او فقط شما را به بدی ها و فحشا فرمان می دهد و اینکه آنچه را نمی دانید به خدا نسبت دهید. (169)

خدایا توانایی گفتن نمیدانم را به همه ی ما عطا بفرما

  • مدیر وبلاگ